rss صفحهاصلی بینالملل ایران اجتماعی اقتصادی سیاسی ورزشی فرهنگوهنر معرفیاستان شهرستانها ثبتخبر دربارهما تماسباما پیوندها آرشیو | ||||
به موجب عهد نامه صلح عثمانی ها با صفویان در سال 963 هجری شمسی، آستارا و تالش جزء قلمرو اردبیل است.
به گزارش شمالغرب به نقل از پایگاه خبری آذرسلام، به موجب عهد نامه صلح عثمانی ها با صفویان در سال 963هجری شمسی ، آستارا و تالش جزء قلمرو اردبیل است و همچنین بر اساس صدور فرمان مشروطیت درسال 1285هجری شمسی و طبق مصوبه تقسیمات کشوری ، نوزدهم دی ماه سال1316 و آذرماه سال 1329 و مصوبه سال 1337آستارا و همچنین تا سال 1318 شفارود هم از توابع اردبیل بوده است. درتاریخ 6/21/ 1317 طبق تصویب نامه شماره ی 4301/48791 هئیت دولت ، شهرستان شفا رود که از توابع اردبیل بود ، از شهرستان اردبیل دراستان سوم منتزع و به شهرستان رشت در استان یکم ملحق شد. بعداز اظهار نظر به جا و قابل ستایش جناب دکتر خدابخش استاندار محبوب و فرهیخته و اندیشمند و باتدبیر اردبیل در مورد الحاق آستارا به اردبیل، این اظهارات با واکنش مسئولان و نمایندگان گیلان مواجه شد.که البته طرح این موضوع درپی سوال یکی از خبرنگاران از استاندار اردبیل بوده است.
به همین خاطر در مورد موقعیت جغرافیایی وحدود و ثغور آستارا و تالش با محمداصغری کلاسر پژوهشگر و محقق و مؤلف مصاحبه ای انجام داده ایم که به آگاهی و اطلاع مردم و مسئولان می رسانیم؛ سرگذشت تقسیمات کشوری آذربایجان از سال 1285 هجری شمسی تا سال1337 شمسی محمداصغری کلاسردر مورد موقعیت جغرافیایی تالش و آستارا و تابعیت این دو شهر و تحت حاکمیت بودن اردبیل به این دو شهر را چنین می گوید ؛ با مطالعه دقیق کتاب های تاریخی و بررسی کتاب جلد اول سرگذشت تقسیمات کشوری و نقشه های مربوط به تقسیمات کشوری و اسناد و مدارک موجود در مورد موقعیت جغرافیایی و حدود و ثغور منطقه تالش و آستارا به روشنی می توان به تابعیت این دو شهر پی برد ، این دو منطقه از زمان صفویان مورد حاکمیت اردبیل و آذربایجان بوده و به موجب عهدنامه عثمانی ها با صفویان در سال 963 هجری شمسی، تالش و آستارا از ناحیه اردبیل اداره می شده و جزو قلمرو اردبیل بوده اند و حتی در موقوفات شیخ صفی الدین اردبیلی که آستارا از موقوفات شیخ صفی الدین اردبیلی است از آستارا که این نام در صریح الملک بیشتر به شکل های اصطاراب و آستاره دیده می شود در کتاب جلد اول سرگذشت تقسیمات کشوری ، موقعیت جغرافیایی استان ها و شهرها و بخش ها و توابع آنها پرداخت شده است به همین خاطر تصمیم گرفتیم در مورد تقسیمات کشوری منطقه آذربایجان مورد بررسی قراردهیم ؛ از ابتدای مشروطه، ایالت آذربایجان(شامل آذربایجان غربی و شرقی و اردبیل) از شمال به روسیه ، از غرب با دولت عثمانی و سپس با ترکیه و از شرق به دریای خزر و از جنوب به سایر استان های ایران محدود بوده است.این ایالت با اداره متمرکز،درسال 1311 به دو نیمه ی شرقی و غربی تقسیم شد و باردیگر در آبان ماه سال 1316 به استان شمال غرب تبدیل گردید اما به موجب قانون دی ماه سال 1316 دوباره به دو استان سوم چهارم تقسیم شد. استان های سوم و چهارم در سال 1325 به استان آذربایجان و درسال 1337 مجدداً به دو استان آذربایجان شرقی و غربی تبدیل شد. درسال 1372 از استان آذربایجان شرقی،استان اردبیل جدا شد.دراین بهره به ارائه اطلاعات ایالت آذربایجان، استان آذربایجان ، استان سوم و چهارم و دوره های تبدیل و تقسیم این واحد ازسال 1285 تا1337 و جدایی دو استان پرداخته می شود. توضیحات این قسمت از ایران پس از 1337 نیز دربخش های آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی و اردبیل خواهد آمد. بهره ی دوم از بخش اول نیز به زیر مجموعه های زیر تقسیمات کشوری این محدوده ، درخلال سال های 1285 تا 1337 می پردازد. دراین بهره از سال 1311 ، 1330 و 1335 اطلاعات مفصلی ارائه شده است.
نقشه کلی آذربایجان در زیر به تصویر در آمده است:
بند اول ایالت آذربایجان از سال 1285 شمسی تا سال 1311 شمسی پیش از مشروطه کشور به 12 ایالت و ولایت تقسیم شده بود و آذربایجان یکی از ایالات مذکور بود.درقانون تقسیمات کشوری با عنوان « قانون ایالت و ولایات» ، آذربایجان به عنوان یکی از ایالت های چهارگانه شناخته شد. 17 سال پس از تصویب قانون ایالات و ولایات ، یکی از منابع ، ایران را به چهار ایالت شمال ، جنوب ، غرب و مرکزی تقسیم کرد. آذربایجان جزء ایالت شمال و شهرها و قصبه های معتبر آن به ترتیب حروف الفبا عبارت بودند از: اردبیل ، ارومیه ، اسکو ، اشنویه ، اهر، بناب ، بندرآستارا ،پیله سوار (بیله سوار)، تبریز ،جلفا ، چهریق ، خوی ، دهخوارقان ، دیلمقان ،ساوجبلاغ، سراب ، سلماس ، شبستر ، صائین قلعه (صائین) ، صوفیان ، طسوج (تسوج) ، قصبه سراسکند ، قطور(قتور) ، کوکان ، کهنه شهر ، گرگر ، ماکو ، مراغه ، مرند ، میاندوآب ، میانج ، نمین ، نیر و هرو( خلخال). علاوه بر این تقسیم بندی ، تقسیم بندی دیگری نیز از ایران آن دوره ارائه شده است که کشور را به شش ایالت شمال غربی ، شمال ، مشرق ، جنوب ، مغرب و مرکز تقسیم می کند. دراین تقسیم بندی ، آذربایجان ایالت شمال غربی است و دارای ولایاتها و شهرها ، بلوکات ، قصبات و روستا های زیر است: ولایت اردبیل شامل: آستارا ، ارشق ، اوجارود ، مغان(پیله سوار) ، نمین ، نیر و مشکین( اُنار). ولایت ارومیه شامل: اَنزاب ، مرگور ، ترگور ،بردسر ،صومای براوست«برادوست» ، سلدوز و اشنویه (قصبه اشنه). ولایت تبریز شامل: تبریز ، رودقات(قصبه صوفیا) ،ارنونق ، گنی ، انزاب (قصبات طسوج ،شبستر ، خامنه ، کوزه کنان و بندر شرفخانه )، سردرود ، اسکندان ، اسکو ، مهران رود (قصبه باسمنج ، سعدادیا ، سهند آباد) ،اوجان(حاجی آقا) عباس (تکمه داش) ،بدوستان و خانمرود (شهرک). ولایت خوی شامل: چورس ، کرس ،اواجیق ، چالدران ، قتور ، ماکو ، سلماس ، دیلمقان ،چهریق ، کهنه شهر ، خسروآباد و صدقیان. ولایت سراب مشتمل بر شربیان، آلان براغوش و خلخال (قصبه هرو). ولایت صائین قلعه و افشار شامل: تیکات تپه ، یلقون آقاج و هشترود ( قصبه سراسکند). ولایت قراجه داغ متشکل از اهر ، کلیبر ، چلبیان ، ورگهان و دزمار(دیزمار). ولایت مراغه مشتمل بر دهخوارقان ، ماماقت(ممقان) ، کوکان ، بناب و عجب شیر. ولایت مرند شامل : کلین قیه زونوز ، علمدار ، گرگر و جلفا. ولایت مکری شامل :ساوجبلاغ ،لاهیجان ،قصبه سردشت و میاندوآب(مرحمت آباد). ولایت میانج شامل: ترکمنچای و جمال آباد. دراین کتاب تقسیم بندی بخش و دهستان وجودندارد. این نقص را یکی از منابع همان دوره برطرف می کند.براساس کتاب مسعودکیهان وضعیت و محدوده ی ایالت آذربایجان درسال 1311 تا سطوح بلوک به همراه تعداد آبادی های هریک از آنها نشان داده شده است.دراین تقسیم بندی ایالت آذربایجان متشکل از14 ولایت ،89 بلوک و 4337 آبادی است. بند دوم تفکیک ایالت آذربایجان به دو ایالت شرقی و غربی درسال 1311 ، آذربایجان به دو ایالت شرقی و غربی تقسیم شد. براساس این تقسیم بندی ولایات خوی ،رضائیه ،ساوجبلاغ ، شاهپور ، ماکو و میاندوآب که جزو ایالت آذربایجان بود و درناحیه ی سه تقسیمات کشوری قرارداشت ، ازاین ناحیه جدا و به عنوان ناحیه 10 (ایالت غربی) معین شد. مرکزایالت آذربایجان غربی رضائیه و اداره آن به میرزا احمدخان صلاحی واگذار گردید.ایالت شرق یا ناحیه ی سه شمال غربی نیز به مرکزیت تبریز و تحت حاکمیت ابوالقاسم خان جهانگیری قرار گرفت و همچنان با عنوان ناحیه 3 باقی ماند. از آن پس ، طی مکاتبات متعدد وزارتخانه های معارف و اوقاف و مالیه چگونگی واگذاری دفاتر و پرونده های مربوط به ایالت جدید ، به حاکم وقت ایالت شرقی اعلام شد. درفهرست ارسالی وزارت داخله به وزارت معارف و اوقاف درسال 1314، انفکاک دو آذربایجان کاملاً مشخص است. براساس این فهرست ، ولایات ایالت شرقی آذربایجان عبارتنداز: آستارا، اردبیل ، بلوک ثلاثه، تبریز ، جلفا ، چهار اویماق ، خلخال ، سراب ، صائین قلعه ، قراجه داغ ، گرمرود ، مرند و مراغه. درفهرست دیگری که اداره ی معارف و اوقاف آذربایجان غربی تهیه کرده است. روستاهای تابع مناطق رضائیه ، ساوجبلاغ ، شاهپور و میاندوآب واقع در ایالت غربی آذربایجان تعیین شده اند. هریک ازمناطق(ولایات) دارای بلوک ها و محل های جداگانه است. بند سوم تبدیل دو ایالت شرقی و غربی آذربایجان به استان شمال غرب تفکیک دو ایالت شرقی و غربی از هم چندان نپایید و دراولین قانون منسجم تقسیمات کشوری این دو باهم استانی به نام استان شمال غرب را تشکیل دادند.دراین قانون ، که درتاریخ 16/8/1316 به تصویب رسید؛ استان شمال غرب از شش شهرستان اردبیل ، تبریز ، خوی ، رضائیه ، مراغه و مهاباد تشکیل شد و هرکدام ازاین شهرستان ها مشتمل برچندین بخش به شرح زیر بودند؛ اردبیل: 1- توابع اردبیل ؛- اوجارود ، مغان ؛ 3- مشکین ، ارشق ؛ 4- نمین ، ویلگیج(ویلکیج) ، آستارا؛ 5- خلخال و توابع. تبریز: 1- مواضع خان ، اوجان ،عباس ، مهران رود؛ 2- اسکو ، ویدهر ، دهخوارقان ، سردصحرا؛ 3- رودقات ، ارونق ، انزاب ، شها ؛ 4- مرند ،گرگر ، یکانات ؛ 5- بدوستان ، خانمرود ،آلان برآغوش ؛ 6- اهر ، دکله (دیکله) ، یافت ، ازندل (اوزومدل) ، ورگهان ؛ 7- گرمادوز ، میخوان ، انکوت ، میشه پاره ؛ 8- دیزمار ، دودانگه ، کیوان کلیبر ؛ 9- سراب ؛ 10- گرمرود ، یروانان ( بروانان ) ، کله بوز ، کندوان ؛ 11- هشترود ، قوری چای ، گرمخواران ، قوچکانلو. خوی: 1- خوی قطور؛ 2- چای باسار ؛ 3- چالدران ، آواچیق ، سکمن آباد؛ 4- ماکو ، بیجیک قره قویونلو ، چای پاره(چای پارا). رضائیه: 1- اطراف شهر ، نازلو چای ، بگشلوچای ،ترگور ، مرگور ؛ 2- شاپور ، چهریق ، صومای برادوست ، 3- اشنویه. مهاباد: 1- اطراف شهر ، شهرویران ، قراسو(قراصو) ؛ 2- سلدوز ، کهنه لاهیجان ؛ 3- ایل تیمور ، تورجان ، اخته چی ؛ 4- سردشت و توابع ؛ 5- سقز و بانه. مراغه: 1- بناجو ، دیزج ، ساتلمش ، سراجو ، گاودول ؛ 2- میاندوآب ،آجرلو ، چهاردولی ؛ 3- شاهین دژ ، تیکان تپه ، صفاخانه. بند چهارم ابهام تفکیک دوباره ی استان شمال غرب ( قانون دی ماه 1316) درقانون اصلاحی دی ماه 1316 ، قسمت شرقی آذربایجان یعنی شهرستان های اردبیل ، اهر ، تبریز ، خلخال ،خیاو ، سراب ، ماکو ، مرند و میانه استان سوم و قسمت غربی آن یعنی شهرستان های خوی ، رضائیه ، مهاباد و مراغه ، استان چهارم را تشکیل دادند ؛ و نکته قابل توجه آن که این دو استان باهم استان سوم و چهارم نامیده شدند و به واقع تقسیم بندی درونی استانها پیش از آبان 1316 مجدداً برقرارشد. تقسیمات این دو استان را براساس قانون مصوب دی ماه 1316 تا سطح بخش در نمودار 1 نشان داده شده است.
در نقشه ی مربوط به سال های 1318-1320 این دو استان با مرزبندی جداگانه به تصویر کشیده شده اند.این نقشه محدوده ی جغرافیایی استان آذربایجان ؛ شهرها و بخش های بزرگ آن مشخص است. ( نقشه 3)
بی آن که قانون تفکیک دو استان را مشخص کند تصویب نامه های بعدی همگی حکایت از تفکیک آذربایجان شرقی و غربی داشتند. در زیل تغییرات هر یک از دو استان به طور جداگانه می آید. درتاریخ 1/12/1316 طبق بخش نامه ی شماره 20135 ، فرهنگستان ، نام قریه ی عرب در مشرق ماکو ، و قراعینی درجنوب غربی ماکو به ترتیل به پل دشت و سیه چشمه تغییر نام یافت.باید درنظرداشت دراین بخش نامه به اشتباه دو بخش عرب و قراعینی با عنوان قریه آمده اند. درتاریخ 21/6/ 1317 طبق تصویب نامه شماره ی 4301/48791 هئیت دولت ، بخش شفا رود از شهرستان اردبیل دراستان سوم منتزع و به شهرستان رشت در استان یکم ملحق شد. درفهرست ارسالی استانداری ها و فرمانداری ها به وزارت کل کشور درسال1318 ، آذربایجان شرقی ، باعنوان استان سوم معرفی شده که شامل دو شهرستان تبریز و اردبیل است.شهرستان تبریز متشکل از هفت بخش تبریز ، بستان آباد ، مرند ،شبستر ، اهر و خدا آفرین و درمجموع 37 دهستان و 1575 ده و شهرستان اردبیل نیز متشکل از شش بخش اردبیل، آستارا ، سراب ، گرمی ، مشگین شهر و هرو آباد(خلخال) است.
درسال 1323 مطابق تصویب نامه شماره 22107/32634 بخش سراب درتاریخ 12/10/1323 از شهرستان اردبیل منتزع و به شهرستان تبریز الحاق شد. درتاریخ 25/12/1328 به موجب تصویب نامه ی شماره ی 11775، دهستان ، دهستان ویلگیج(ویلکیج) که دارای 65 پارچه آبادی است به بخش نمین به مرکزیت قصبه ی نمین تبدیل شد و درتابعیت(شهرستان) اردبیل قرارگرفت. واقع شدن آستارا درحدفاصل آذربایجان و استان یکم(گیلان) موجب تغییرات و تصویب نامه های گوناگونی شد. چنان که این بخش چندین بار بین استان گیلان و آذربایجان رد و بدل شد. براساس تصویب نامه ی شماره ی 7/794 در تاریخ 9/8/1329 بخش آستارا از اردبیل مجزا شد و به شهرستان خمسه ی طالش دراستان یکم پیوست. اما چندی بعد طی تصویب نامه ی شماره 7/1148 درتاریخ 23/9/1329 انتزاع بخش آستارا از اردبیل و الحاق آن به خمسه طالش که درتاریخ 9/8/1329 به تصویب هئیت دولت رسیده بود ملغی شد و این بخش چون گذشته درشهرستان اردبیل باقی ماند.
باوجود ایجاد استان آذربایجان درسال1325 ، درکتاب فرهنگ جغرافیایی ایران منتشر شده درسال 1330 همچنان از دو استان سوم و چهارم نام برده شده است.اگرچه درنقشه ای که آذربایجان را به صورت کلی به تصویرکشیده است این تفکیک به چشم نمی خورد.(نقشه 4) براساس اطلاعات این کتاب ،استان سوم و چهارم شامل شهرستان های اردبیل ، اهر ،تبریز ، خوی ، خیاو (مشگین شهر) ، رضائیه ،سراب ، ماکو ، مراغه ، مرند ، مهاباد ، میانه و هرو آباد(خلخال) است.
بخش ها و دهستان های این شهرستان ها عبارتند از: شهرستان اردبیل چهاربخش دارد؛ بخش آستاراشامل دهستان مرکزی ؛ بخش گرمی شامل دهستان های اجارود ، انگوت ، خروسلو ، قلعه برزند و مغان ؛ بخش مرکزی شامل دهستان های ایردموسی ، دیجویجین ، کلخوران ، کورائیم ، نیر ، هیر و بخش نمین شامل دهستان نمین.
نقشه شهرستان های اردبیل ، خیاو ، سراب ، میانه ،هرو آباد ،فرهنگ جغرافیایی ایران.جلد سوم چهارم،1330. دراین نقشه موقعیت جغرافیایی و تابع بودن آستارا به اردبیل را به طور کامل نشان می دهد. درسرشماری 1335 کشوری که درآن جمعیت مبنای تقسیم بندی بود شهرستان ها ، بخش ها و دهستان های کشور به دو دسته کمتر و بیشتر از 5هزار نفرجمعیت تقسیم شده بود.دراین سرشماری استان آذربایجان غربی و شرقی از هم جداست و این امر نشان دهنده ی عدم تطابق کامل حوزه های سرشماری با ساختار تقسیمات کشوری است. در استان آذربایجان شرقی؛ آستارا ، اردبیل ، ارسباران (اهر) ، تبریز، آذرشهر ، اسکو ، ممقان ، شبستر ، خسروشاه ، خلخال ، سراب ، هریس ، مراغه ، بناب ، ملک کندی (ملکان) ، مرند ، مشگین شهر، میانه ، هشترود ، شاهین دژ بالای 5هزار جمعیت دارند. اسامی آبادی های زیر5هزار نفر بدون ذکر سلسله تابعیت آنها در سطح دهستان و بخش ، تنها به صورت الفبایی در زیرمجموعه شهرستان ها آمده است. نقشه ی حوزه های سرشماری کل کشور(که آذربایجان در آن مشخص است) به نوعی ساختار تقسیمات کشوری ایران را دراین زمان نشان می دهد. دهستان های کشور نیز در نقشه های زیر نشان داده شده است(نقشه 9)
نقشه حوزه های سرشماری ایران آبان ماه 1335. درنقشه فوق ، آستارا در حوزه سرشماری آبان ماه سال 1335 جزو توابع اردبیل نشان داده شده است و به وضوح دیده می شود.
آذربایجان از سال 1285 هجری شمسی تا 1337 شمسی جدول 3- تاسیس واحدهای تقسیمات کشوری آذربایجان از 1285 تا 1337
ایجاد دو استان آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی نمودار4- آذربایجان ، 1337
حال باتوجه اسناد و مدارک و نقشه ها و مصوبه های هئیت وزیران درسالهایی که به اشاره شد. موقعیت و تابعیت آستارا به طور کامل مشخص شد.
بعداز اظهار نظر به جا و قابل ستایش جناب دکتر خدابخش استاندار محبوب و فرهیخته و اندیشمند و باتدبیر اردبیل در مورد الحاق آستارا به اردبیل، این اظهارات با واکنش مسئولان و نمایندگان گیلان مواجه شد.که البته طرح این موضوع درپی سوال یکی از خبرنگاران از استاندار اردبیل بوده است. موضوع الحاق آستارا به اردبیل، بحث جدیدی نیست که نمایندگان و مسئولان گیلان به آن واکنش نشان داده اند و این بحث از مجلس ششم بوده است .مسئولان و نمایندگان گیلان به صورت غیر کارشناسانه و خارج از اختیارات و وظایف شان در مورد قدمت تابع بودن آستارا به گیلان را بیان کردند که بایستی به محضر این عزیزان متذکر شد تا کتاب های تاریخی را دقیق مطالعه نمایند و یا برای اظهار نظر درچنین مواردی با اساتید تاریخ مشورت نمایند. محمداصغری کلاسر پژوهشگر تاریخ در مورد موقعیت جغرافیایی و تابعیت آستارا و تالش به اردبیل ، چندین نکته را برای آگاهی و اطلاع مسئولان ونمایندگان گیلان متذکرشده اند: طبق منابع و کتاب های موجود تاریخی ، در زمان حمله مغول به ایران، آستارا و تالش ناحیه و از توابع اردبیل بوده است.در زمان صفویان نیز ، تالش و آستارا از اصلی ترین بخش ها و توابع اردبیل بوده است و درجنگ عثمانی ها با صفویان نیز آستارا و تالش جز قلمرو اردبیل بوده است. درجنگ عثمانی ها با صفویان ، عثمانی ها ازسال 1607 – 1589 میلادی ، 963 هجری شمسی بخش اعظم از آذربایجان را اشغال نمودند به موجب عهد نامه صلح ، مناطق واقع درشرق سراب ، خدا آفرین وجنوب رودارس درتصرف شاه عباس اول باقی ماند ، قره داغ وقره باغ به اشغال عثمانی ها درآمد ، نواحی مشگین ، مغان و تالش که به اشغال در نیامده بود ازاردبیل اداره می شد.در زمان افشاریه و زندیه و قاجاریه و پهلوی اول و دوم نیز ، تالش و آستارا از ناحیه اردبیل اداره می شده است. این پزوهشگر تاریخ در ادامه افزود : اگراز نظرتاریخی به وضعیت تحت حاکمیت بودن اردبیل به آستارا داشته باشیم ، قدمت حاکمیت و مالکیت اردبیل به آستارا 800 سال بوده است و حال نکته بسیارمهم اینجاست که آستارا ازموقوفات شیخ صفی الدین اردبیلی هم می باشد. وی افزود:صدورفرمان لغومشروطه ازسوي محمدعلي شاه و بحران ناشي از دوران استبداد صغير و در ادامه آن وقوع جنگ اول جهاني و اشغال آذربايجان توسط قواي عثماني و اعلام حكومت از سوي شيخ محمدخياباني در تبريز ، مهمترين فرازهاي تعيينكننده در نظام اداري و تقسيمات كشوري منطقه تا سال 1299 شمسي بوده است ، اين دوره را بايددوره تاثيرعوامل فراملی در بعد نظامی و بحران حاصله بر تقسيمات منطقه ناميد. ازسال 1300 شمسي ، به رغم آغازدوره ثبات سياسي دركشور،تغييراتي خارج از قانون در تقسيمات كشوري و به تبع آن در آذربايجان ازسوي پهلوي اوّل اِعمال شدكه مهمترين آن ، تفكيك ايالت آذربايجان به ايالت شرقي به مركزيت تبريز وايالت غربي به مركزيت رضائيه (اروميه) درسال 1311 شمسي بود. ازسوي ديگراقدام به تخته قاپوي عشاير و اسكان ايلات مغان و غيره در آبادي ها و شهرها، زمينه را براي تحوّل دربافتهاي جمعيّتي و تقسيمات فراهم مينمود و با صدور فرمان حكومتي بر ممنوعيّت تغيير نام آبادي ها و ضرورت تائيد اسامي توسط فرهنگستان ، نام برخي ازاجزاء تقسيماتي در ايالت شرقي آذربايجان تغييريافت. باتصويب قانون تقسيمات كشوري درآبان ماه سال 1316 و اصلاحيه آن،استان سوم بامركزيت تبريز به عنوان يكي ازده استان كشور،مشتمل بر دو شهرستان تبريز و اردبيل به ثبت رسيد. دراين تقسيمات ، آستارا تابع استان سوم ومراغه ، شهرستان تابعهي استان چهارم به مركزيت رضائيه (اروميه) گرديد. تا اين مقطع زماني نيز تنها فرامين ملوكانه حاكم برسرنوشت تقسيمات كشوري منطقه و استان بوده است. بر اساس مدارك موجود بر اي نخستين بار دراين دهه بودكه رتبه شغلي در احراز شرايط انتصاب استاندار،فرمانداروبخشدارملحوظ شده است. اصغری کلاسر در مورد مصوبات تقسیمات کشوری می گوید:درتاریخ نوزدهم دی ماه سال 1316، بااصلاح قانون تقسیمات کشوری و براساس ماده یک آن ،کشورایرا ن مطابق نقشه وضمیمه به 10 استان و 49 شهرستان تقسیم شدوطبق این مصوبه آستارا از توابع اردبیل گردید. استان یکم به مرکزیت رشت شامل شهرستانهای:1ـ زنجان ۲- قزوین ۳- ساوه ۴ـ سلطانآباد (اراک) ۵ـ رشت ۶ـ شهسوار (تنکابن). استان دوم شامل شهرستانهای:1ـ قم ۲ـ کاشان ۳ـ تهران ۴ـ سمنان ۵ـ ساری ۶ـ گرگان. استان سوم شامل شهرستانهای:1ـ تبریز2-اردبیل. استان چهارم شامل شهرستانهای:1- خوی ۲ـرضائیه (ارومیه) ۳ـ مهاباد ۴ـ مراغه ۵ـ بیجار. استان پنجم شامل شهرستانهای:1ـ ایلام ۲ـ شاهآباد (اسلامآبادغرب) ۳ـ کرمانشاهان (کرمانشاه) ۴ـ سنندج ۵ـ ملایر ۶ـ همدان. استان ششم شامل شهرستانهای:1ـ خرمآباد ۲ـ گلپایگان ۳ـ اهواز ۴ـ خرمشهر. استان هفتم شامل شهرستانهای:1- بهبهان ۲ـ شیراز ۳ـ بوشهر ۴ـ فسا ۵ـ آباده ۶- لار. استان هشتم شامل شهرستانهای:1ـ کرمان ۲ـ بم ۳ـ بندرعباس ۴ـ خاش ۵ـزابل. استان نهم شامل شهرستانهای:1ـ بیرجند ۲ـ تربتحیدریه ۳ـ مشهد ۴ـ قوچان ۵ ـ بجنورد ۶ـ گناباد ۷ـ سبزوار ۸- جویمند. استان دهم شامل شهرستانهای:1ـ اصفهان ۲ـ یزد. این پژوهشگر در مورد مصوبات بعدی اشاره می کند: تاسال 1335 كه تعداد استانهاي كشوربه 13 استان افزايش يافت تغييرات قابل توجهي از نظر تاسيس بخشها و شهرستان هاي جديد صورت گرفت وتنها تغييردرمحدوده استان مربوط به انتزاع آستارا و الحاق آن به استان يكم درآبانماه سال 1329 بودكه مصوبه مذكور ، يك ماه بعد لغو گرديد و آستارا مجداً از توابع اردبیل شد. اين دوره نيزدوره گرايش به عدم تمركز و تاثير خواستههاي محلي و گروهها و احزاب بر تقسيمات كشوري منطقه تلقي ميشود و بالاخره درسال 1337 بارديگرشاهدتفكيك آذربايجان به دواستان آذربايجان شرقي وآذربايجان غربي هستيم.آذربايجان شرقي براساس مصوبه ي هيئت وزيران دراين مقطع زماني مشتمل بر شهرستانهاي تبريز، مراغه ، ميانه ، اردبيل، سراب، مشكينشهر، اهر، هشترود ، مرند ، خلخال وآستارا به ثبت رسيد تا این که شهر آستارا در تاریخ 1339 براساس مصوبه هئیت وزیران از اردبیل منتزع و بار دیگر به طالش و گیلان الحاق گردید. این پژوهشگر که با اهالی و مردم آستارا و هشتپر چندین بار مصاحبه نموده است ، در این باره گفت:مردم شهرآستارا وهشتپر به خاطر کم لطفی و بی مهری مسئولان استان گیلان، چند سالی است برای انجام کارهای بیمارستانی وحتی برای خرید کالاها و لوازم خانگی و حتی پوشاک و سایر اقلام و ... به اردبیل مراجعه می نمایند و ازبرخورد و ارائه خدمات پزشکی و بیمارستانی و خرید کالاها و لوازم و ... در اردبیل به نحواحسن راضی هستند و در این مورد بارها اعلام کرده اند باتوجه به این که آستارا و هشتپر از لحاظ موقعیت جغرافیایی و هم زبانی و هم نژادی وفاصله کم و مسیر کوتاه به اردبیل ، خواستار پیوستن به اردبیل هستند و نه تنها آذری زبان های این شهر که اکثریت جمعیت این شهر را تشکیل می دهند بلکه گیلکی های این شهر و همچنین اهالی هشتپر به این نظر موافق هستند. این درخواست از مجلس ششم آغاز شد البته شهروندان هشتپر هم موافق پیوستن به اردبیل هستند و حتی ازنمایندگان اردبیل استمداد طلبیدند و اهالی آستارا با دعوت از دکتر نوعی اقدم نماینده دوره هفتم چندین بار جلسه برگزار کردند؛ آقای نوعی اقدم در این مورد تلاش های زیادی نمودند و تمامی مدارک و اسناد دال بر تابع بودن آستارا از زمان های بسیار دور به اردبیل را در دست دارند و در مجلس هفتم پیگیری جدی داشتند و تنها مصوبه هئیت دولت کافی است تا این موضوع به تصویب برسد. اصغری کلاسر در مورد تشکیل جلسه شورای استان گیلان که اخیراً در گردنه حیران برگزار شده بود ، می گوید: این که مسئولان گیلان بخواهند با تشکیل جلسه در منطقه حیران و یا مناطق نزدیک به اردبیل، مالکیت این مناطق را برای خود مشروعیت ببخشند ، برگزاری چنین جلساتی خارج از عرف بوده و این مش دولت یازدهم نیست و لزومی نداردجلسات شورای اداری را در گردنه ها یا تله کابین ها تشکیل بدهند. این پژوهشگر در آخر از نمایندگان استان اردبیل و استاندار محترم اردبیل و همچنین از وزیرمحترم کشور و هئیت وزیران درخواست کرد تا مصوبه تقسیمات کشوری سال 1316 و 1317 و 1329و سال 1337را بازنگری کرده تا حقیقت روشن شود و شهر آستارا و تالش که از توابع اردبیل بوده اند مجدداً به آغوش اردبیل بازگردد و مصوبه هئیت وزیران سال 1339 را ملغی نمایند،همان طوری که چندین بار در دوران رژیم سابق مصوبات در مورد الحاق آستارا به اردبیل و گیلان ملغی شده است و این خواست مردم آستارا و اردبیل می باشد. انتهای پیام/ اخبار استان اردبیل را اینجا بخوانید دیدگاههای ارسال شده ، پس ازتأیید توسط مدیر مسئول سایت منتشر خواهد شد. نظرات شما عزیزان:
برار عزیزم سیروس
سلام علیکم با شنیدن مستندات بالا حرفی برای گفتن نداری؟: ![]() جناب ستار اردبیل استان شد و از تبریز جدا شد و بحث استارا که هنوز استان نشده و شهرستانی هست فرق داره و مسلما شهرستانی که استان شده دوباره شهرستان نمیشه فاصله نزدیکتر استارا با اردبیل رو ما نمیتونیم با خودخواهیهای خودمون به 3 برابر ارتقا بدیم و ظلمی به استاراییها بکنیم ایا هنگ کنگ پس از 100 سال دوباره به دامان چین بازنگشت؟ کلا بحث پیوستن استارا به اردبیل فقط مربوط به تاریخ گذشته و اینکه ان زمان بخشی از اردبیل بوده نیست و به زبان مشترک و اداب و رسوم مشترک و فاصله بسیار نزدیکتر و تبعیض در گیلان بر علیه استاراییها نیز برمیگرده
مطابق اسناد ؛ نه تنها اردبیل بلکه خلخال و نمین و مشکین و پارس آباد و کوثر و گرمی و بیله سوار و گیوی و نیر هم از توابع استان آذربایجان شرقی است
هر وقت شما برگشتید به تقسیمات کشوری قبلی خودتان ما هم نه تنها آستارا و تالش بلکه رشت و انزلی و لاهیجان را هم خدمت شما تقدیم خواهیم کرد * گویا کرج هم قبلاً تابه تهران بوده میگن قزوین هم تابع زنجان بوده همچنین گلستان هم تابع مازندران بوده خراسان ها هم قبلا یک خراسان بودند ای بابا ... چه خبره !!! همه که تابع همدیگه بودند که ....
با سلام درست میگی حیران و استارا مال گیلانه اما اگه اردبیلیها نبودنند نه استارایی بود و نه حیرانی چون حیران دست اردبیلیهاست و اونا بهش میرسند و استارا هم به لطف مهاجرت اردبیلیها بزرگ شده حالا ما هی بگیم مال ماست ماست
![]() ![]()
هیچ چیزی در ایران تغییر نمی کنه
همون 31 استان و همون شهرها وضع مملکت الان طوری نیست که وارد این بحثها بشه
با سلام
اگر قرار است به اسناد 100 سال قبل یا قدیمی رجوع کنیم : 1- استنهای قزوین و زنجان و شهرهای تنکابن و رامسر در مازندران هم جزء گیلان بوده اند . 2- قزوین خودش تابع زنجان بوده . 3- کرج هم تابع تهران بوده که حالا مستقل شده . 4- استان گلستان هم تابع مازندران بود که جدا شد . 5- استان قم هم تابع تهران بود که جدا شد . 6- استانهای خراسان شمالی و جنوبی هم تابع خراسان رضوی بودند . و ................... . . و حالا نکته جالب داستان : و حالا نکته جالب داستان : و حالا نکته جالب داستان : و حالا نکته جالب داستان : و حالا نکته جالب داستان : . . دوستان عزیز اردبیلی که می فرمایند تالش و آستارا در گذشته تابع اردبیل بودند و حالا باید به این استان بازگردانده شوند ، . خب چرا خود اردبیلی های عزیز دیگر حاضر نیستند به استان اول خودشان و مرجع خودشان یعنی استان آذربایجان شرقی بازگردند ؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! . . آیا فقط باید آستارا و تالش به اردبیل بازگردانده شوند ؟؟؟؟؟ . چرا اردبیلی های عزیز به دامان پاک تبریز بر نمی گردند ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!! . . پیامبر ما فرموده است : آنچه را برای خود می پسندید برای دیگران هم بپسندید و آنچه را برای خود نمی پسندید برای دیگران هم نپسندید . . لطفاً نظر بنده را پخش فرمایید خدایی درست گفتم یا نه ؟؟؟؟؟ آیا فقط گیلان باید به عهدنامه های زمان تیمورخان و عثمانی و سلجوقیان و. .... متعهد باشد ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!! . هموطنان منصف نظر دهند..... یا علی مدد دوستان ![]() ![]()
مطالبمرتبط |
| |||